منبع: رفتارشناسی سگ از انتشارات جامعه دامپزشکی حیوانات کوچک انگلستان
یکی از دلایل پر طرفدار بودن سگها به عنوان حیوان خانگی خوی اجتماعی آنها است. سگها حیواناتی هستند که در طبیعت به صورت گله ای زندگی میکنند و به طور غریزی از هنگام تولد تمام شرایط درک و اجرای پاسخ های اجتماعی را دارا میباشند. درک این موضوع که در بعد کلان رفتار اجتماعی سگها امری ذاتی و غریزی است، بسیار مهم است.
اما آنچه که سگها در تعاملات اجتماعی خود به طور اکتسابی میآموزند عبارت است از:
الف: گونه ای (The species) که سگها در مقابل آنها رفتارهای اجتماعی خود را اجرا میکنند؛ سگهایی که در طول ۱۲ هفته اول زندگیشان با انسانها زندگی میکنند آنها را هم گونه خود تلقی میکنند
(برای مثال عنصر بلقوه اجتماعی)؛
ب: بخشی از مجموعه رفتارهای اجتماعی که باید استفاده شود؛ برای مثال تمام سگها ذاتاً توانایی بروز رفتارهای سلطه گر و در عین حال فرمانبردار را دارا میباشند ولی اینکه هر کدام این نقش ها را مقابل چه کسی یا چه کسانی بازی کنند امری اکتسابی است.
از نقطه نظر انسانی و برداشتی که انسانها از رفتارهای اجتماعی دارند، نقشه اجتماعی سگها به اندازه کافی برای شکل گیری یک ارتباط خوب بین انسانها و سگ ها کافی است علی رغم این نکته اختلافات میان این دو گونه آنقدر است که به علت عدم درک وقایع، موجب قطع ارتباط شود. حتی جالب ترین خوی اجتماعی سگها هم میتوانند مشکل ساز باشند.
ساده ترین راه مطالعه فتار شناسی سگها به طور کلی و رفتارهای اجتماعی آنها به طور اخص، مطالعه گرگها است. برای این کار دو دلیل منطقی وجود دارد. نخست، بیشتر سگها در جامعه ای زندگی میکنند که شامل انسانها نیز میباشند. تلاش برای درک تعاملات اجتماعی در این جامعه مانند تلاش برای درک نمایشی است که بعضی از بازیگران آن به خوبی به محدوده نقش خود آگاه نیستند. دوم، در طول فرایند اهلی شدن سگها، عناصر رفتاری ویژه ای از آنها دست خوش تغییرات و حذف قرار گرفته است و این امر درک جایگاه و اهمیت یا روش تطبیق آنها با الگوی کلی رفتار سگ ها را مشکل ساخته است. برای مثال گرگ های مادر هنگام از شیر گفتن توله هایشان برای تغذیه آنها غذای درون معده خود را بالا میآورد. این عمل در ماده سگها به شکل غیر معمول و متفاوتی مانند بالا آوردن غذا بدون داشتن توله یا خوردن غذای بالا آورده شده دیده میشود. به طوریکه هیچ هدف خاصی از این کار دیده نمیشود. به علت اصلاح نژاد و جفت گیری انتخابی، برخی نژادها رفتارهای جدیدالظهور را از خود نشان میدهند که تفسیر شان مشکل است؛ در بعضی نژادها سگهای بالغ رفتاری از خود نشان میدهند که در گرگهای نابالغ دیده میشود: تمایل رفتار دوستانه با غریبه ها که در بعضی نژادها دیده میشود میتواند مثال خوبی از این رفتارها باشد.
مطالعه روی گرگها به علت خوی گوشه گیری و زندگی خانه بدوش آنها تحت شرایط کاملاً وحشی و طبیعی دشوار است. با وجود این پژوهشگرانی مانند زیمن (Zimen, 1981) با نگهداری گرگها در شرایط نیمه وحشی توانستند شرایط خوبی برای ایجاد حالت بینابینی ایجاد کنند. خلاصه بخشی از تحقیقات ایشان که به موضوع این بحث مرتبط است در ادامه خواهد آمد، ولی برای درک تمام جنبه های ارتباطات پیچیده گرگها بهتر است به مقالات اصلی افرادی چون زیمن مراجعه کرد. هر چند باید توجه داشت که قاعدتاً چنین مقالاتی که حاصل از سالها مشاهدات مشقت بار این محققان است هنوز برای درک کامل سازوکار اجتماعی گرگها کافی نیست..
گله های گرگ خانواده های توسعه یافته ای میباشند که از هر دو جنس نر و ماده تشکیل شده است. گرگ ها تا آخر عمر خود در گله خودشان باقی میمانند مگر برای تشکیل گله ای جدید که از گله خود برای همیشه جدا میشوند. اعضای گله با همدیگر حرکت، شکار و تغذیه میکنند. جفت گیری میان اعضای گله انجام میشود و پرورش توله ها هم به طور مشارکتی انجام میشوند. به نظر میرسد بخش اعظم رفتارهای اجتماعی گرگها در جهت تقویت پیوستگی اجتماعی گله قرار دارد. گرگها اغلب به نوبت در نقطه ای خاص ادرار میکنند، و همیشه به طور گروهی جمع میشوند و زوزه میکشند. به علاوه آنها چندین بار در روز (برای مثال پس از خواب) با مالیدن پوزه هایشان به هم به نوعی به هم سلام میدهند و ناحیه پرینه یکدیگر را بو میکشند. به نظر میرسد تنها هدف این کارها افزایش همبستگی اعضای گروه و شناخت یکدیگر است.قبول سلسله مراتب قدرت در میان گرگ ها با رفتار اجتماعی آنها مناسبت دارد. ولی این مسئله بسیار پیچیده تر از آنست که معمولاً پنداشته میشوند. نرها و ماده ها دارای سلسله مراتب جدایی هستند.مسلط ترین حیوانهای گله موجب تحریک فعالیت ها میشوند و اولین کسانی هستند که از منابع غذایی و … استفاده میکنند و احتمالاً مسن ترین و بزرگ ترین حیوان گله هستند. با این حال سلسله مراتب قدرت در گرگها به عکس ساختار ارتش که همواره درجه افراد در آن ثابت است بدن تغییر نیست. این حالت بیشتر شبیه خانواده انسان ها است. در این خانواده ها فارغ از فعالیت اعضا، تمام افراد از احتمال کسب تصدی و موقعیت جدید برخوردارند.
همچنین گرگها از نظر محدوده رفتاری در جایگاهی که بوسیله قدرت بدست آورده اند تفاوت های فردی با هم دارند.
الف: بر اساس تحقیقات اسکات و فولر در سال ۱۹۶۵ سگهایی که قبل از سن ۱۴-۱۲ هفتگی با انسانها حتی کمترین تماس و ارتباطی داشته اند هم صاحبان خود را یکی از اعضای گله خود میپندارند. بنابراین رابطه بیشتر سگها با صاحبانشان رابطه فرمانبردار/ مسلط است. در این حالت اگر صاحب دام آگاهانه نقش خود در این سلسله مراتب برای حیوان مشخص نکند، سگ خود از ورای اعمال و رفتار ناآگاهانه و غیر عمدی صاحب خود به آنها معنی داده و بر اساس نتیجه گیری خود سلسله مراتب را شکل میدهد.ب: سگ ممکن است در بعضی موقعیت ها نقش مسلط را بازی کند و در سایر موقعیت ها خیر؛ برای مثال سگهایی هستند که درون خانه در مقابل صاحب خود رفتاری سلطه گر دارند در حالی که در امتحان فرمانبرداری به خوبی نقش فرمانبردار را بازی میکنند.
پ: رابطه مسلط/ فرمانبردار در تمام سگها شکل نمیگیرد. بنابراین تنها صاحبان دارای سگ هایسلطه گر باید در مورد حفظ موقعیت مسلط شان بر سگ خود دقت کنند.
سالیان دراز، گرگ ها مناطق تقریباً پهناوری بالغ بر ۲۰ مایل مربع را در عرصه تاخت و تاز خود داشتند. به طور کلی این قلمرو تنها به یک گله تعلق داشت که محدوده آن از راه های مختلف بویژه علامت گذاری با ادرار و مدفوع مشخص میشود و شدت این نشانه ها در صورتی که گله متوجه تعدی غیر قانونی گله های دیگر بشود افزایش مییابد. در طول ماههای تابستان در صورتی که گله مشغول پرورش توله ها باشد محدوده گسترش گله کمتر خواهد شد و مثل قبل افزایش نمییابد. ما در توله ها در محدوده کوچکتری که احتمالاً دارای چندین غار و پناهگاه است مستقر میشود و سایر اعضای گله در اطراف این محدوده تاخت و تاز میکنند و گهگاه و به نقطه مرکزی این کانون باز میگردند و بدین ترتیب محافظت از این «منطقه خانگی» (home area) بسیار شدیدتر و متمرکزتر از سایر مناطق قلمرو خواهد بود. گرگهای ارشد گله در فعالیت ها دفاعی درگیری بیشتری دارند و بیشتر به کار نشانه گذاری با ادرار میپردازند. به نظر میرسد بخش اعظم مسئولیت های آنها محافظت از قلمرو گله در برابر متجاوزان باشد.
برای بسیاری از سگ ها خانه، باغ و حتی ماشین به عنوان «منطقه خانگی» تلقی میشود. درجه و شدت محافظت و دفاع از این مناطق به چگونگی احساس و درک حیوان از موقعیت سلطه و قدرت خودش بستگی دارد. در صورتی که تمایل حیوان به دفاع از قلمروش مشکل ساز بشود، حتماً باید موقعیت سلطه و قدرت حیوان را در خانواده تغییر داد، (به بخش ۲-۹ رجوع شود). به همین ترتیب دفعات نشانه گذاری با ادرار میتواند با موقعیت سلطه و قدرت حیوان در ارتباط باشد؛ چنانچه این رفتار هم به شکل یک مشکل بروز کند (برای مثال در صورتی که درون خانه اتفاق بیفتد) کاهش میزان سلطه حیوان میتواند در رفع آن بسیار مفید باشد. سگ ممکن است خانه را به انضمام مناطقی دورتر از خانه که حیوان عادتاً در آنجا به تمرین و فعالیت بدنی میپردازد (مانند پارک محل)، به عنوان قلمرو خودش تلقی کند در این صورت اگر حیوان با سگهای درون این محدوده رفتار تهاجمی داشته باشد، شدت این رفتار کمتر از مواجهه با این حیوانات در خارج از این محدوده خواهد بود.
توانایی گرگها وقتی که در قالب گروه های سازماندهی شده به شکار میپردازند با افزایش اندازه طعمه آشکارا افزایش مییابد؛ یک گله گرگ در کانادا میتوانند یک گوزن شمالی آمریکایی را شکار کنند. کارایی و بازده گروه های شکار همچنین با تمایل اعضای آنها به پیروی از رهبر گروه افزایش مییابد و ارزش حیاتی سلسله مراتب قدرت در اینجا کاملاً آشکار میشود. هنگام تغذیه نیز نوعی تقدم و برتری وجود دارد.
در بسیاری از سگهای خانگی دسترسی به غذا برای تعیین چگونگی برداشت حیوان از موقعیت سلطه و قدرت خودش بسیار مهم است (به مثال ۸-۱ رجوع شود)
یکی از راه های کاهش یا جلوگیری از افزایش سلطه حیوان این است که از چند مورد در رابطه با تغذیه حیوان مطمئن باشیم:
الف: هیچگاه حیوان در درخواست غذا از صاحب خود موفق نباشد.
ب: حیوان برای کسب غذا مجبور باشد در برابر صاحب خود فرمانبردار و مطیع رفتار کند ( به بخش۲-۹ رجوع شود)
پ: حیوان درک کند که غذایش پس از صرف غذا توسط صاحبش به او داده میشود تا پایان غذای صاحبش تغذیه نخواهد شد.
در اکثر حیوانات بازی یکی از ویژگیهای حیوانات جوان است ولی بر خلاف معمول سایر حیوانات بازی در میان گرگها بالغ هم مرسوم است. بازی را در گرگها میتوان بوسیله یک یال چند ویژگی که در ادامه به آنها اشاره خواهد شد از فعالیت های جدی حیوانات تفکیک کرد:
الف: دو گرگ هنگام بازی بطور مداوم نقش های خود را عوض میکنند، برای مثال مهاجم در ادامه نقش قربانی را بازی خواهد کرد.
ب: قسمت هایی از یک رفتار ممکن است به تنهایی یا همراه رفتاری دیگر به نمایش گذاشته شود؛ بدین صورت که دو گرگ یا سگ حین بازی ممکن است در عرض چند دقیقه رفتار جنسی تهاجمی و دزد پلیس را پی در پی نشان دهند.
ت: وضعیت های بدنی ای وجود دارند که مخصوص بازی هستند: «تعظیم حین بازی» (تصویر شماره ۱) که دیدن آن بسیار رایج است حالتی است که دلالت بر دعوت به بازی میکند. باید توجه داشت که این حالت با نوعی فنریت بدن و در عین حال آرامش ناشی از سر خوشی همراه است که در صورت همراهی آن با هر فعالیت جدی ای باز هم دلیل بر بازی بودن آن فعالیت خواهد بود.
بازی برای حیوانات جوان دارای اثرات زیر بنایی مهم است و در حکم یک تمرین رفتاری آنها را برای زندگی آینده آماده میسازد. برای مثال در بازی جنگیدن حیوانات حدود قابل قبول گاز گرفتن را میآموزند. در بالغین نیز به نظر میرسد بازی دارای نتایج اجتماعی مهمی است، هر چند از این نظر اثرات این تعامل اجتماعی هنوز به خوبی شناخته نشده است ولی میتوان گفت که گرگهای بالغ در بازی های خود مانند انسانها اهداف زیر کانه ای را دنبال میکنند. با وجود اینکه در خیلی مواقع به نظر میرسد تنها هدف بازی لذت بردن است؛ گرگ ها ممکن است از بازی برای پیشرفت و ارتقاء جایگاه اجتماعی، تشخیص و شناسایی رقیبان آینده یا منحرف کردن تهاجم استفاده کنند.
از نوشته های بالا نکات مفیدی را برای صاحبان سگ میتوان استنباط کرد:
الف: صاحب حیوان ممکن است به اشتباه از مشاهده رفتار تهاجمی حیوان در حین بازی آسوده خاطر باشد، ولی باید در نظر داشت که اکثر رفتار تهاجمی که حیوان در حین بازی در برابر سگهای دیگر یا انسانها از خود نشان میدهد میتوان اخطار و نشانه ای از تهاجمات جدی حیوان در آینده باشد. در مواردی که دو سگ در کنار هم نگهداری میشوند، مقدار مشخصی از رفتار تهاجمی در حین بازی طبیعی است ولی افزایش ناگهانی مقدار آن میتواند علامتی از آغاز تلاش برای سلطه گری باشد. همین حالت در مورد رفتار تهاجمی حین بازی در مقابل انسانها هم صدق میکند و همانطور که در چنین ارتباطاتی همواره فرمانبردار بودن حیوان خوشایند و مطلوب است، برای حفظ آن، صاحبان سگ ها هیچگاه نباید در بازی با سگهایی که به سلطه گری تمایل دارند با آنها بجنگند.
ب: بعضی بازی ها مانند طناب کشی که جنگیدن در آن وجود ندارد هم به نوعی مسابقه سلطه گری هستند. در مورد سگ های سلطه گرا از این بازی ها هم باید اجتناب شود.
پ: وقتی هنگام بازی، توله سگ صاحب خود را گاز میگیرد او باید وانمود کند که درد میکشد و ناله کند و بلافاصله بازی را قطع کند. این عمل پاسخ طبیعی توله سگ ها هنگام بازی با یکدیگر است و موجب مهار گاز گرفتن در آنها میشود.
گرگها حدود ۲ سالگی به بلوغ جنسی میرسند. اگر چه سن بلوغ جنسی سگها به طور عادی خیلی زودتر از این موعد است ولی در دو سالگی به علت تغییرات هورمونی این حیوانات تغییرات شخصیتی بسیاری پیدا میکنند. برای مثال سگ های نر در این سن به فرماندهی و سلطه گری تمایل زیادی پیدا میکنند.گرگهای ماده سالی یکبار حدود ماه فبریه فحل میشوند و در هفته های مانده به این زمان جنگ و نبرد در گله افزایش مییابد چرا که در این زمان شکل دهی و تثبیت سلسله مراتب قدرت ضرورتمی یابد. ماده هایی که در سلسله مراتب قدرت جایگاه پایین تری دارند حتی ممکن است علائم رفتاری فحلی را نشان ندهند. جفت گیری اغلب میان حیوانات دارای جایگاه بالاتر رخ میدهد ولی گاهی انتخاب جفت میتواند بر اساس سلایق شخصی صورت گیرد. شکل گیری خویشاوندی میان افراد مسلط گله با افراد نسبتاً مطیع ممکن است منجر به افزایش ارزش و جایگاه فرد زیر دست شود.در جفت گیری انتخابی با توجه به اهداف از پیش تعیین شده آن تمام حیوانات تا جایی که امکان دارد میبایست قادر باشند تا با رغبت با هر جفتی که پرورش دهنده آنها انتخاب میکند، جفت گیری کنند. بنابراین پرورش دهندگان بر عکس روند طبیعی جفت یابی در گله های گرگ، برای حیواناتشان به جفت انتخاب میکند هر چند تعدادی از سگ های نر و ماده همچنان ترجیح میدهند این کار را به انتخاب خودشان انجام دهند. همچنین فحل شدن ناقص بعضی سگهای ماده و ناتوانی آنها در بروز نشانه های رفتاری فحلی در مقابل جنس نر، در بعضی موارد میتواند به علت زیر دست بودن آنها نسبت به سایر ماده سگها باشد.سگها به احتمال بسیار زیاد قادر به تشخیص جنسیت انسانها میباشند بنابراین آنها قادرند با انسانهایی که دارای رفتار و محرک های جنسی هستند رابطه برقرار کنند. این موضوع میتواند بر چگونگی نگرش آنها نسبت به موقعیت تسلط و قدرتشان موثر باشد. چنانچه سگ نر یا ماده ای با جنس مخالف خود که دارای موقعیت و جایگاه بالایی در خانواده است ارتباط تنگاتنگی برقرار کند ممکن است برای خود قدرت بالاتری متصور شود. برای مثال در سگهای نری که دارای اختلال سلطه گری تهاجمی هستند بسیار دیده میشود که حیوان با زن خانواده فارغ از اینکه او دارای رفتار جنسی باشد یا خیر، ارتباط تنگاتنگی ایجاد کرده است در این موارد، در صورتی که فرد درگیر در ماجرا حیوان را نادیده بگیرد و حیوان مجبور باشد برای جلب توجه و تعامل اجتماعی به سایر افراد خانواده رو بیاورد وضعیت میتواند بدتر شده و توسعه بیابد.به نظرمی رسد زنان سخت تر از مردان میتوانند بر سگهای نر مسلط شوند این امر ممکن است به دلیل تمایل طبیعی سگ های نر برای یافتن خویشاوندی همطراز با جنس ماده باشد، چون ارتباط مبتنی بر سلسله مراتب قدرت اغلب در حیوانات همجنس دیده میشود. به هر حال آنچه که مسلم است این است که زنانی که در مسلط شدن بر سگهای نر موفق بوده اند (برای مثال پرورش دهندگان نژادهای بزرگ و مهاجم) اغلب این کار را با وانمود کردن خود به عنوان مرد توانسته اند انجام دهند ( برای مثال بوسیله تقلید حرکات، گفتار و صدای مردانه). علاوه بر این بعضی زنها ممکن است متوجه شوند که برای مسلط شدن بر حیوان باید نقشی متفاوت از نقش مرسوم آنها در پرورش و قبول کردن خواسته های حیوان داشته باشند.
گرگها برای بیان و تثبیت تسلط یا فرمانبرداریشان در ارتباط با سایرین از زبان بدن استفاده میکنند. این مسئله در سگها نیز به همین شکل است. هر چند که موی بلند بدن، افتادگی گوشها و عدم وجود دم در بعضی نژاد ها میتواند تفسیر زبان بدن را در سگها کمی مشکل کند.
فرمانبرداری از راه های زیر نمایش داده میشود:
الف: دفع و برگرداندن نگاه خیره (فرار از نگاه خیره)
ب: فرمانبرداری فعال: حیوان به پایین خم میشود و قوز میکند، گوشها به عقب، دم پایین داده میشود (تصویر ۲)
پ: فرمانبرداری غیر فعال: حیوان روی یک پهلو به پشت دراز میکشد و یک پای خود را بالا نگه میدارد و ناحیه مغابنی را به شکل مشخصی نمایان میسازد (تصویر۳)
تسط از راه های زیر به نمایش گذاشته میشود:
الف: نگاه خیره صاحب خود را پاسخ میدهد.
ب: حیوان میایستد و گوشها را به سمت جلو نگه میدارد، دم بالا و موهای گردن ممکن است سیخ شود و لب رو به جلو به حالت خاصی نگهداری میشود (تصویر ۴)
پ: سگها ممکن است تسلط خود را با ایستادن بالای دیگران به ویژه در سمت راست و با گذاشت دستها روی پشت فرد به نمایش بگذارند. توله ها اغلب هنگام بازی روی پاهای خود میایستند و بدن خود را بالا میکشند. در مقابل مقایسه، ممکن است سگها با گذاشتن دستهایشان روی شانه های صاحب خود نسبت به او احساس تسلط کنند، این احساس در سگهای کوچکتر میتواند با گذاشتن سر یا دست ها روی پاهای صاحب شان یا حلقه کردن آن دور گردن یا شانه های او ایجاد میشود.
هر وضعیت و موقعیتی که باعث تغییر و کاهش ارتفاع نسبی صاحب حیوان و سگ شود میتواند باعث افزایش احساس تسلط سگ شود. برای مثال سگی که اجازه دارد روی تخت خواب صاحب خود کنار او بخوابد ممکن است احساس تسلط در او افزایش یابد.
ت: تسلط میتواند از راه هایی غیر زبان بدن بیان میشود:
۱- حرکت دادن حیوان از محل استراحتش ممکن است به تدریج مشکل تر شود؛ برای مثال ممکن است حیوان برای ترک صندلی استراحت صاحب خود راغب نباشد و این کار را با بی میلی انجام دهد.
۲- خارج کردن چیزهایی که حیوان در دهان گرفته است ممکن است مشکل شود و حیوان در مورد غذا حس مالکیت دارد.
۳- ممکن است دستور را به کندی انجام دهد.
۴- ممکن است حیوان مخالف تیمار کردن نوازش و در آغوش گرفتن باشد.
۵- از همه مهمتر، نشان داده شده است که به طور کلی در حیواناتی مانند گرگ ها و میمون ها که سلسله مراتب قدرت در آنها وجود دارد، حیوانات مسلط تر، بیشتر از دیگران وارد تعاملات اجتماعی میشوند و همچنین نسبت به کوچکترین چیز پاسخ میدهند.در بیشتر موارد، در سگهایی که رفتار سلطه گر مهاجم دارند، دیده میشود که در محیط خانواده، آنها دارای بیشترین مشارکت در فعالیت هایی هستند که خود آغازگر آن بوده اند. به ویژه چنین سگهایی مدام اطراف صاحب خود پرسه نمیزنند و برای جلب توجه، آنها را به ستوه نمیآورند. بلکه این سگها گاه به گاه به صاحب خود سر میزنند آنها هم با دیدن حیوان به آن واکنش میدهند. چنین حیواناتی حتی تنظیم وقت غذا، قدم زدن و بیرون رفتن را به صاحب خود میسپارند. سگی که اینگونه در خانه رفتار میکند حتی اگر رفتار تهاجمی هم از خود نشان ندهد، نگرشی سلطه گر نسبت به خود دارند و این میتوان خطر شکل گیری رفتار تهاجمی را در آینده در پی داشته باشد (به بخش ۲-۹ رجوع شود)
رفتار تهاجمی به خودی خود نمیتواند دلیلی بر بیان سلطه گری باشد و همانطور که در بالا به آن اشاره شد این بیان میتواند حتی بدون بروز رفتار تهاجمی صورت بگیرد (آبرانتز ۱۹۸۷). در واقع رفتار تهاجمی هم در سگهای مسلط و هم در سگهای فرمانبردار میتواند اتفاق بیفتد. در حقیقت، بروز این رفتار بیانگر آن است که شرایط برای بروز رفتارهای طبیعی از بین رفته است. یک سگ مطیع ممکن است هنگام ترس یا گیر افتادن در گوشه ای با گاز گرفتن از خود دفاع کند (به بخش ۲-۹ رجوع شود). سگی که در یک رابطه خود را مسلط فرض میکند هنگامی حمله میکند که حس کند علائم بدنی سلطه گر او توسط فرد زیر دستش نادیده گرفته شده است و به اندازه کافی گویا نبوده است.بعضی از سگ ها صرف نظر از شرایط اجتماعی اطرافشان سریع تر و آسانتر از سایرین به حالت تهاجمی رو میآورند. در این امر مسائل نژادی هم دخیل هستند. برادشاو و نوت در سال ۱۹۹۲ مشخص کردند که علائم ارتباطی نشاندهنده رابطه سلطه گرانه در توله های همزمان متولد شده ی سگهای نژاد Cavalier king Charles Spainel به قدری ظریف انجام میشود که تنها بوسیله تکرار آهسته آن در تصاویر ویدیویی قابل تشخیص است و برعکس آنها علائم نشان دهنده رابطه سلطه گرانه و توله های همزمان متولد شده نژاد French bulldogs بسیار آشکار است و به کرات و به شکل دعوا رخ میدهد.
انسانها میتوانند با استفاده از روشهای زیر تسلط یا فرمانبرداری خود را به سگ ها بیان کنند:
الف: جواب دادن نگاه خیره حیوان نشانه سلطه طلبی است. بر گرداندن و فرار کردن از نگاه خیره حیوان نشانه فرمانبرداری است. در صورتی که سگی خرخر میکند و سعی در ترساندن فرد مقابل خود را دارد، فرار کردن از نگاه خیره حیوان اولین عمل بازدارنده است که میتواند منجر به جلوگیری از حمله حیوان شود.
ب: بلندتر بودن از حیوان نشانه سلطه طلبی است؛ کوتاه تر بودن از آن نشانه فرمانبرداری. از این اصل برای دوست شدن با سگ های غریبه میتوان استفاده کرد به این صورت که فرد باید پایین تر از ارتفاع حیوان قوز کند و دولا شود.
پ: ایستادن در کنار سگ پیام سله طلبی برای آن دارد و اثر این پیام در صورت همراه شدن این عمل با نوازش و تقه زدن به پشت حیوان افزایش مییابد. به همین دلیل صاحبان بسیاری هنگام انجام چنین اعمالی ممکن است توسط حیوان گزیده شوند. بسیاری از صاحبان سگ ها فکر میکنند با نوازش و تیمار کردن حیوان از طریق هم احساسی (Empathy = قدرت شناساندن فکر خود به دیگران از طریق ذهنی) میتوانند با سگ عصبانی خود ارتباط برقرار کنند («او دوست ندارد موهایش برس زده شود») ولی گاز گرفته شدن توسط سگ را توهین تلقی میکنند («من تنها میخواستن دوستانه رفتار کرده باشم»).
ت: ادعا کردن و مطالبه منابعی مانند غذا، جای استراحت و قلمرو ]از حیوان نشانه سلطه طلبی است[.
ث: دستور دادن به حیوان
ج: بی توجهی به تمام کارهای اجتماعی ای که سگ در آنها پیش قدم میشود و توجه به سگ تنها وقتی که دستورات یا هر گونه رفتار حاکی از فرمانبرداری را اجرا میکند، یکی از موثر ترین و قوی ترین راه برای بیان سلطه طلبی به حیوان است. این روش برای صاحبانی که سگ سلطه طلب دارند روشی انتخابی است (به بخش۲-۹: درمان سلطه طلبی مهاجم رجوع شود).
نگرش و رفتار دامپزشکان در برابر مراجعین و بیمارانشان گاهی اوقات تحت تأثیر درک غلط آنها از تسلط و سلطه گری دارد:
الف: بسیار دیده شده است سگهایی که صاحبانشان قادر به کنترل آنها نمیباشند ولی به راحتی توسط دامپزشکان معاینه و دستکاری میشوند. علت معمول این مسئله آنست که دامپزشک برای سگ نسبتاً غریبه است و بلطبع رابطه فرمانبرداری در او شکل نگرفته است.
ب: بعضی دامپزشکان اعتقاد دارند که مهمترین راه برای اطمینان از همکاری حیوان در فعالیت های دامپزشکی و خودداری از گاز گرفتن افراد مسلط شدن بر آن است (برای مثال با انجام کارهایی از قبیل ایستادن بالای سر حیوان، خیره شدن به حیوان، گیر انداختن حیوان)؛ ایشان حتی ممکن است برای جلوگیری از هر گونه حرکت ناخوشایند حیوان با آن به تندی صحبت کنند یا حتی آنرا بزنند. چنین رفتار تهاجمی با حیوان کاملاً غیر ضروری و نامناسب است (به بخش ۷-۴ رجوع نشود) و حتی ممکن است موجب تحریک حمله دفاعی و یا ناشی از ترس در حیوان بشود. معمولاً توصیه میشود برخورد با حیوان ترساننده نباشد.
۴-۱۰- سلطه گری و سگهای یک خانواده
چند سگ در محیط خانواده معمولاً میتوانند به آرامی در کنار هم زندگی کنند و در عین حال سلسله مراتب قدرت و تسلط خود را حفظ کنند، با وجود این گاهی جنگ و دعوا رخ میدهد که همانطور که در بخش ۷-۴ گفته شد این امر نشاندهنده نادرست بودن شرایط اجتماعی است. به حال خود رها کردن سگهایی که با هم میجنگند به این امید که مشاجره آنها بدون زخمی کردن یکدیگر پایان خواهد گرفت کاملاً اشتباه است.
صاحب سگ ها به ویژه در شرایط زیر باید کاملاً هوشیارانه عمل کند:
۱- هنگامی که یک یا هر دوی آنها از نژادهای مهاجم هستند.
۲- هنگامی که اختلاف اندازه دو حیوان خیلی زیاد است.
۳- هنگامی که هر کدام از سگ ها تاریخچه رفتار اجتماعی ضعیفی در برابر سایر سگها دارد به طوریکه توانایی او در درک زبان بدن دیگران پایین باشد.
به علت رقابتی بودن زندگی در رأس گله، نبردهایی که بر سر قدرت و تسلط میان گرگهای بلند مرتبه گله رخ میدهد از نظر وضعیت و وحشی گری اختلاف فاحشی با نبرد سایر اعضای آن گله دارد، به همین ترتیب اگر دو سگ یک خانواده نبردی کاملاً جدی و وحشتناک با هم دارند، این به آن معنی است که هر دوی آنها خودشان را مسلط ترین فرد خانواده میدانند. در این حالت برای آسان شدن حل مسئله صاحب حیوانات باید نقش مسلط تری در خانه بر عهده بگیرد.وقتی که میان گرگهای بلند مرتبه یک گله جنگ و نبردی جدی وجود دارد، احتمال وجود دعوا در رده های پایین گله هم زیاد است. چون به محض تزلزل در رهبری گله سایر اعضای جاه طلب فرصت بدست آمده را برای ارتقای موقعیت فردی خود غنیمت میشمارند و دست به کار میشوند. به همین ترتیب در مواردی از اختلالات سلطه گرانه مهاجم در میان سگها، این احتمال وجود دارد که رفتار تهاجمی حیوانات در طول دوره ای که میان افراد خانواده اختلافاتی وجود داشته است شکل گرفته باشد.
بستن *نام و نام خانوادگی * پست الکترونیک * متن پیام |